یکی از رموز موفقیت فریلنسرهای حرفهای
مقالهی نگارش یافته توسط بهروز یکی از فریلنسرهای برتر پارسکدرز.
دیدین وقتی که مثلاً خدای ناکرده برای یکی از عزیزان شما مشکل اورژانسی پیش میاد با تمام سرعت و هول و ولا میرسونیدش به اورژانس که یه ثانیه رو هم از دست ندیدن. بعد میبینین که مسئول پذیرش یا پرستارها خیلی ریلکس و با طمأنینه کارشونو انجام میدن و انگار نه انگار که شما در حال انفجارین. حالا اون بیچارهها هم خیلی وقتا کارشونو انجام میدنا ولی چون هر دقیقه با این صحنهها روبرو هستن خیلی ریلکس برخورد میکنن. همین باعث میشه که شما بیشتر هول کنین و وقتی مریضتونو میبرن داخل برای معاینه، سعی میکنین از لای درز در، گوشتونو ببرین داخل ببینین چه خبره.
یعنی اگه قراره دو ساعت اونجا منتظر بمونین، بدترین دو ساعت زندگیتونو میگذرونید.
ولی اگه همون اول ببینید پرستاری که داره مریضو تحویل میگیره، دغدغه داره که اصلاً زمانو از دست نده، همین که تو چهرهاش میبینید که اونم مثل شما نگران مریضه، کلی خیالتون راحت میشه و اون دو ساعت انتظار برای شما عذاب الیم نمیشه.
همین اتفاق توی انجام کارهایی که براشون فورس ماژور پیش اومده یا پروژههایی که خریدار زمانش به انتها رسیده و مثلاً باید تا دو ساعت دیگه حتماً کارشو از فریلنسر تحویل بگیره میافته. چشمشو میدوزه به مانیتور، یا منتظره گردالیه مجری سبز بشه یا یه پیام جدید براش بیاد. گاهی اوقات هم یه سری به پروفایل مجری میزنه میبینه که مثلاً ۵ تا پروژه همزمان داره انجام میده. استرسش بیشتر میشه که نکنه کار منو تو اولویت نزاره. خلاصه همون دو ساعت توأم با عذاب الیم رو باید بگذرونه.
از اون طرف هم ما فریلنسرها عادت داریم مواقعی که سرمون شلوغه گردالیمونو سبز نکنیم تا هم پیامهای چی شد… چه خبر… همه چی خوب پیش میره …. دستم به دامنت … و اینا از این خریدار برامون نیاد و هم خریدارهای دیگه هوس چت نکنن تا وقت کم بیاریم.
یه موقعهایی هم میدونیم این کار تا سه ساعت دیگه آماده نمیشه ولی به خریدار نمیگیم که هی اصرار نکنه. میزاریمش تو آنپاس همون سه ساعت دیگه ظاهر میشیم تا کارو تحویل بدیم.
اما اگه یه لحظه قیافه اون خریدارو بتونیم مجسم کنیم که الان چه حال و روزی داره، متوجه میشیم که باید این عادت رو کنار بزاریم. کافیه فقط توی این فاصلهای که خریدار منتظر کارشه، یه پیام یه جملهای از طرف فریلنسر بگیره. متنش خیلی مهم نیست، مثلاً بگین «این گوشه کارو این شکلی کردم تا خوشتیپتر بشه، به محضی که تموم شد براتون ارسال میکنم»
اینجوری کلی خیالش راحت میشه که کارش داره انجام میشه و تو اولویته.
یه عالمه هم خوشحال میشه که مجری هم مثل خودش دغدغه داره که کارو به موقع و درست تحویل بده. اینجوری با خیال راحت تری اون دو ساعتو تحمل میکنه تا کار آماده بشه. حس خوبی که با همین یه پیام کوتاه برای خریدار ایجاد میشه، باعث میشه که برای کارهای مشابه بعدی خودش، حتماً شما رو مد نظر داشته باشه و بره تو صف مجذوبین شما قرار بگیره.
نکته اخلاقی این داستان اینه که فریلنسرها میتونن با یه پیام یه خطی، اجر دنیوی و اخروی برای خودشون به دست بیارن.
من خودم واقعاً به این باور رسیدم که:
«ارسال پیامهای بجا و به موقع، یکی از رموز موفقیت فریلنسرهای حرفهایه»
2 دیدگاه برای “یکی از رموز موفقیت فریلنسرهای حرفهای”
نکته خوبی اشاره کردند. اینکه فریلنسر اصلا جواب پیام نده – در حالیکه زمان پروژه گذشته – دل آدم هزار راه میره که نکنه… ولی اینکه خبر میده خیلی عالیه. 🙂
به نظر من تعهد در هر کاری حرف اول رو میزنه