47193 پروپوزال

---

شرح پروژه

موضوع:عنوان موضوع هم اینه

تغییر هویت «دانش‌آموزی» در نظام آموزش و پرورش ایران طی دهه‌های 80 و 90 شمسی

پیش طرح:

بیان مسئله: 

نهاد آموزش و پرورش در هر سرزمین و در هر مقطع زمانی، متأثر از رویه‌ها و شکل‌های فرهنگی آن محیط است. فرهنگ ایرانی نیز با شیوه‌های آموزشی و پرورشی مختلفی از گذشته تاکنون و البته با فرازونشیب‌هایی یکی از عوامل اساسی جامعه‌پذیری انسان ایرانی بوده است؛ از مکتب‌خانه‌ها تا مدارس مدرن و امروزی. هر کدام از این نهادها، تعریف خاصی از «ابژه‌های آموزش» خود داشته‌اند و تجربۀ زیستۀ ویژه‌ای را برای انسان‌هایی که در سازوکار آن‌ها آموزش می‌دیده‌اند، رقم زده‌اند. از آنجا که تجربۀ دانش‌آموز بودن از سال‌های اولیه کودکی آغاز می‌شود و برای سال‌ها جزئی بنیادین از هویت فرد را می‌سازد، معمولاً تأثیری دیرپا و تعیین‌کننده بر زندگی افراد حتی در سال‌های بعد از مدرسه می‌گذارد. رویدادهای عظیم سیاسی و اجتماعی، یا چرخش‌ها و تحولات فرهنگی نیز ردپای خودشان را از طریق نهاد آموزش و پرورش بر تجربۀ ابژه‌های آموزش حک می‌کنند. این تحقیق تلاش خواهد کرد تا با تمرکز بر بازۀ بیست‌سالۀ اخیر، تغییر هویت دانش‌آموز بودن را در نهاد آموزش پرورش مطالعه کند.  

دهۀ 70 شمسی، از جهات گوناگون، یکی از متلاطم‌ترین نقاط عطف تاریخ معاصر کشور ما بوده است. با پایان‌یافتن جنگ، دولت جمهوری اسلامی، سیاست‌های تازه‌ای در پیش می‌گیرد و وجوه گوناگون حاکمیت، آمادۀ ورود به دورۀ جدید نوسازی و بازسازی می‌شوند. فرامرز رفیع‌پور، جامعه‌شناس ایرانی، معتقد است از سال 1360 به بعد به تدریج ارزش¬های مادی، سودجویی، کم‌توجهی به آرمان¬های اسلامی، انقلابی و مذهبی رواج پیدا کرد. وی معتقد است «با پایان‌یافتن جنگ تحمیلی دگرگونی نظام ارزشی در جامعه ما در دو جهت به هم مرتبط پیش رفت، از یک طرف ارزش‌های مادی و نابرابری گسترش یافت و از طرف دیگر همسو با آن ارزش های مذهبی تضعیف شد». چنین تحولاتی، در مأموریت‌های آموزش و پرورش و شیوۀ رفتار آن با دانش‌آموزان هم تأثیر گذاشت.  

بازنگری‌های چندباره و اساسی در نهاد آموزش پرورش در دهه‌های بعدی، تعاریف رسمی جدیدی از هویت دانش‌آموزی و شیوه‌های دست‌یابی به آن ارائه داد. اگرچه فرهنگ رسمی نهاد آموزش پرورش و هنجارها و ارزش‌های حاکم بر آن، تنها عنصر سازندۀ هویت دانش‌آموزی نیست، بااین‌حال تجربۀ دانش‌آموزی در این دو دهه، هم از اسناد بالادستی متعدد متأثر شده است، هم از تغییرات بنیادین در اهداف، محتوا، ساختار، برنامه‌ها و فلسفۀ آموزش و پرورش که «اسلامی‌سازی» را هدف تازۀ این نهاد قرار داده بودند، هم از طریق کردارهایی مانند تغییر محتوای دروس، پاکسازی نیروی انسانی، تأسیس نهاد امور تربیتی، جهت دهی به فعالیت‌های فوق برنامه، دولتی‌کردن مدارس و در نهایت با برجسته‌شدن ضرورت تثبیت نشانه‌های حاکمیت جدید در محیط مدارس. آخرین پرده‌های این تغییر و تحول را می‌توان اجرای سند تحول بنیادین و نهایتاً فراگیری ویروس کرونا در نظر گرفت که بسیاری از انگاشت‌های پیشین دربارۀ سرشت آموزش‌وپرورش را به چالش کشید. وقتی این سیر تاریخی این تحولات را در نظر می‌گیریم و نقاط عطف آن را مطالعه می‌کنیم، گویی در این دهه‌ها با «دانش‌آموزانی» روبه‌رو هستیم که در بسیاری از ابعاد، فاقد قدرمشترک‌اند. به عبارت دیگر، هویت، وظایف، نقش‌ها و انتظاراتی که از یک دانش‌آموز در دهۀ 80 وجود داشت، آشکارا متفاوت است با هویتی که از یک دانش‌آموز در دهۀ 90 انتظار می‌رود.  

این تحقیق به دنبال آن است تا به این سوال بپردازد که هویت دانش‌آموز بودن و به موازات آن مفاهیمی مثلِ آموزش، معلم، محتوای درسی و دوستی، در میان افرادی که دوران دانش‌آموزی خود را در دهۀ 80 شمسی گذرانده‌اند، با آن‌ها که در دهۀ 90 دانش‌آموز بوده‌اند، چه تفاوت‌هایی دارد؟ تجربۀ زیستۀ دانش‌آموزان چگونه دگرگون شده است؟ اصلاحات و بازنگری‌های سیاستی و نهادی چگونه تعریف این مفاهیم، و از همه مهم‌تر، هویت «دانش‌آموز بودن» را متحول کرده‌اند؟ و از سوی دیگر، آیا این تغییرات در هم‌جهت با بازنگری‌های نهادی بوده‌اند یا راه ویژۀ خود را طی نموده‌اند؟

این هم فرم خام پروپوزال و نمونه یک پروپوزال

بخش مرور ادبیات مفهومی کپی نباشد،چون تایید نمیکنن

مرور نظری حدالامکان نزدیکترین چارچوب نظری ها و مفاهیم تعریف شوند،مثل هویت،هویت اجتماعی،نوجوان و.. هرآنچه که مربوط ترین به موضوع و مطالب باشد.

هر چه سریعتر هم کار ارسال شود

این پروژه شامل 8 فایل مهم است، لطفا قبل از ارسال پیشنهاد حتما نسبت به بررسی این فایل اقدام فرمایید.

مهارت ها و تخصص های مورد نیاز

---

---